28/4/91
سلام عسلم بعداز ناهار که شماهم خیلی خوردی من کیک پختم اونم یه کیک خوشمزه بعد مثل کذت{کزط}خونه رو تمیز کردم وای خسته شدما هههههههههههههههههههه بعدشمارو بردم یه آب بازی طولانی حدودا45دقیقه ای و ای چه کیفی کرده بودی وقتی میخواستم شما رو بیرون بیارمت نمیدونی چطری داد میزدی وگریه میکردی بعدم با کلی زحمت یه خواب ناز رفتی بعداز این همه کار داشتم انرزی میگرفتم با که دایی خلیل زنگیدمنو که حاجی آقا رفتن دکترو قراره پاشون رو گچ بگیرن خیلی ناراحت شدم وگیج خواب بودی موندم چیکار کنم آماده شدم واومدم چراغ اتاقت روروشن کردم افتادی تو خاب وبیداری لباست رو عوض کردم پیاده رفتیم دکتر.پای حاجی آقا رو گچ گرفتن رفتیم خونه حاجی آقا ...
نویسنده :
مامانی
3:45